آینه جان

نام کتاب : آینه جان 

نویسنده : آرش نراقی 

چاپ دوم1390 

ناشر : نشرنگاه معاصر 

قسمتی از کتاب: 

آورده اند که شمس نیز مولانا را به ریاضتی از این دست واداشت.گفته اند که روزی شمس از این حجةالسلام محتشم و خوش نام شهر قونیه می خواهد که کوزه بر دوش بگیرد و به محله مسیحیان قونیه برود و از آنجا شراب بخرد و کوزه به دوش میان کوی و بازار به خانه باز گردد.شمس تبریز بیشتر انجام چنین کاری را از اوحدالدین کرمانی خواسته بود.اوحدالدین شاعری صوفی مشرب؛جوان و خوش قریحه بود؛و شمس پیش از دیدار مولانا در تربیت او می کوشید.اوحدالدین که راه درازی را با شمس پیموده بود؛به این منزل که رسید درماند.گفت که از هر چه بگذرم از آبروی خود نمی توانم.و شمس او را رها کرد.اما مولانا فرمان شمس را برد؛و بار این مجاهدت گران را بر نفس خود هموار کرد.... ص60 

نظر من درباره ی این کتاب: 

این کتاب مشتمل بر184صفحه و هشت فصل است.گذری کوتاه اما اثر گذار بر نحوه ی زندگی مولانا و چگونگی آشنایی وی با شمس و طی طریق وی در راه رسیدن به نهایت کمال دارد.کتابی بس پر معنی و جذاب برای تمام علاقمندان به آشنایی با طریقت و پیروی از سلوک حضرت مولانا برای هر چه بیشتر فهمیدن وی می باشد.توضیحات هر فصل به قدری ساده و روان توسط نویسنده به رشته ی تحریر درآمده که در عین قابل فهم بودن بسیار جذاب و پر کشش می باشد.اما زیباترین فصل کتاب مربوط می شود به بخش مقایسه ی خیام با مولانا و بیان تفاوت نگرش آنها در چگونگی دنیا و تعریف عدم از آفرینش ایشان.از خواندن این کتاب بسیار لذت بردم.