کتابخانه

کتابخانه ی شخصی من و توضیحی بر آنچه میخوانم

کتابخانه

کتابخانه ی شخصی من و توضیحی بر آنچه میخوانم

دختری در مه

نام کتاب : دختری در مه

نویسنده : تکین حمزه لو

انتشارات شادان

چاپ نهم تابستان1388


قسمتی از کتاب:

با ملایمت گفتم:انقدر فکرای بد نکن.اتفاقا" مادرجان خیلی زود همه چیزو فراموش میکنه.بذار یکی دو روز دیگه خودم می رم باهاش صحبت میکنم.

وقتی از اتاق شهاب بیرون آمدم،شروین و آزاده نگران پشت در ایستاده بودند.با دیدن من هر دو پرسیدند:چی شد؟ ص224


نظر من درباره ی این کتاب:

این کتاب مشتمل بر386صفحه است.داستان کلیت جامعه را در موردی خاص به زیر سوال می برد که شاید تا کنون نویسندگان انگشت شماری بر این قضیه تکیه و گاه اشاره ایی کوچک داشته اند.کلیتی که به خاطر حفظ گاه آبرو و گاه کوتاهی امور قضایی در این خصوص به علت قوانین و تبصره های موجود نادیده و در بسیاری موارد ناعادلانه با آن برخورد شده است.نویسنده تمام توان خویش را در بهبود این ناعدلاتی به کار برده و همواره سعی کرده در ضمنی که مرهمی بر دل این دست ضربه خوردگان اجتماعی،گردد؛راهکارهایی بسیار هوشمندانه نیز با معرفی سازمان های رسیدگیبه این معضلات ارائه داده است.زمانی که دختری توسط یکی از افراد درجه یک خانواده مورد تعرض قرار می گیرد و بنا به دلایلی سکوت اختیار کرده و سالها با دردی خانمانسوز و خورد کننده دست و پنجه نرم می کند در این رمان با قلم شیوای نویسنده به راهکاری مناسب جهت رفع مشکل و هضم راحتتر درد در کنار درمان می پردازد.دنیای آرمانی نویسنده با دراماتیزه کردن به جا و به موقع شخصیتهای این رمان به خوبی تحقق می یابد.نگاه نویسنده و نحوه ی روایت داستان به عشق و روابط جنسی و خانواده در کنار سنتی بودن ،بسیار دقیق و قابل هضم بیان می گردد.در هیچ کجای روایت ماجرا سعی نشده که عشق را مقوله ایی متفاوت از خانواده به رشته ی تحریر درآورد بلکه این موضوع در کنار شخصیتهای یک خانواده و چگونگی ارتباطی صحیح میان روابط جنسی و عشق بیان می گردد.قهرمان اصلی داستان دختری تحصیل کرده در رشته ی روانشناسی است که شخصیتی بسیار قابل لمس با خصوصیات یک انسان عادی و اجتماعی که از قشر معمولی جامعه می باشد در لحظه لحظه ی ماجرا خواننده را به حال خویش رها نمی کند و همگام با خود به دنبال وقایع می کشاند.در این رمان قدرت میان زن و مرد نیز در عرصه ی خانواده در چندین بعد مورد بررسی قرار گرفته؛از زنی خودرای و تند مزاج عصبی تا شخصیت زنی صبور و دختری با آرامانهای امروزی همه و همه تک تک در طول روایت داستان با وقایعی که تعریف می گردد قابل بررسی و تحلیل هستند.هر جا که لازم است زن برتری خود را نسبت به مرد و هر زمان که لازم بوده مرد برتری خود را نسبت به زن در این رمان به نمایش گذاشته است و نمی توان برتری هیچ یک را بر دیگری مشخص نمود.شخصیت اصلی رمان هیچگونه پیچیدگی شخصیتی ندارد و از نظر احساسی به خوبی نقشش در رمان بیان می گردد؛ چه در عرصه ی اجتماعی و چه در زندگی شخصی.پیامی که از این رمان به خواننده می رسد بسیار روشن و از آن جمله رمانهایی است که نمی توان گفت که تنها برای پر کردن اوقات فراغت تالیف شده؛بلکه پیامی بسیار آموزنده چه برای مادران و چه برای دختران این جامعه را در خود به همراه دارد که هیچ خواننده ایی از مطالعه ی این رمان بی نصیب نخواهد ماند...

مطالعه ی این رمان را به تمام علاقمندان فهیم رمان پیشنهاد می کنم چون مطمئنم از گذاشتن وقت برای این رمان هرگز پشیمان نخواهند شد.

در پایان یک بار دیگر از خانم حمزه لو به جهت تالیف چنین رمان زیبا و عبرت آموزی تشکر می کنم و برای ایشان آرزوی درخشش همیشگی در عرصه ی ادبیات رمان نویسی کشور را از درگاه ایزد یکتا خواهانم.

بعد از او

نام کتاب : بعد از او

نویسنده : تکین حمزه لو

ناشر : انتشارات شادان

چاپ  دوم فروردین1384


قسمتی از کتاب:

هر وقت مادرم از نبودن امیر و نگرانی هایش گله و شکایت می کرد،لبخندی کج می زد و با پشت انگشت شصت عینک را روی بینی استخوانی اش بالا می داد و می گفت:فهیمه خانم الا به ذکرالله تطمئن القلوب...نفوس بد نزنین که انشالله خطری برای رزمنده تون پیش نیاد.ذکر بگین ...غسل صبر کنین،دعا بخونین دلتون آروم می شه!هیچکس از قضا و قدر خبر نداره...

مادرم با حرص جواب می داد:بله،ولی خود خدا هم سفارش کرده آدمها خودشون رو مقابل قضای بد قرار ندن،نمیشه که جلوی سیلاب خوابید و گفت هر چی خدا بخواد همون میشه...ص139


نظر من درباره ی این کتاب:

کتاب مشتمل بر396صفحه است؛

رمانی بسیار پر کشش که توسط قلم توانای خانم حمزه لو نوشته شده و در تمام کش و قوس داستان خواننده را با تمام قدرت به دنبال وقایع،بی هیچ مکثی می کشاند.در این رمان کلیت جامعه درگیر با  جنگ به نمایش درآمده و اجتماع را که دستخوش تحولاتی ناعادلانه قرار داده مورد بررسی و در قالب یک داستان پر کشش مطرح می کند.وقایعی که در طول یک جنگ برای مردمان آن کشور خواسته یا ناخواسته پیش آورده و همه را درگیر می کند و هیچ راه بهبود و تغییری برای آن نمی شود در نظر گرفت جز تن به قضا دادن!در این رمان دنیای آرمانی نویسنده در لفافه ایی بسیار زیبا در جهانی بدون جنگ و خون ریزی نمایان و به قلم آورده شده است؛نویسنده به خوبی به پیچیدگی های این دنیای آرمانی واقف است و با دیدی وسیع مشکلات را یک پس از دیگری که در بطن جامعه در طول یک جنگ اتفاق افتاده به قلم می آورد به گونه ایی که برای ساختن دنیای آرمانی نویسنده گاها خواننده نیز درگیر ساخت جهانی به دور از هر گونه جنگ و خونریزی دست به دعا برمیدارد.برای افرادی در سن من که لحظات جنگ و  درگیریهای اجتماعی را در آن زمان به خوبی درک کردند و لحظات پر از تنش را در خاطرات خویش به ثبت رسانده اند؛همذات پنداری با شخصیت داستان در ضمن اینکه دردناک است اما شیرینی خاص به خودش را نیز دارد که این نشان از قلم توانای این نویسنده دارد.نگاه نویسنده به عشق و خانواده بسیار عمیق می باشد و در هیچ کجای ماجرا عشق را متفاوت از خانواده تعریف نکرده است.قهرمان اصلی داستان در ابتدا دختری17ساله است که همگام با او خواننده نیز رشد می کند و به بالندگی فکر و  احساسی می رسد؛گرچه این بالندگی با حرکتی حلزون وار صورت می گیرد اماروال ماجرا هیچ دلزدگی و  یا دلسردی در دنبال کردن وقایع برای خواننده ایجاد نمی کند.از ویژگی های بارز قهرمان داستان می توان به کمرویی وی در ابتدا اشاره کرد که در ادامه ی ماجرا این کمرویی جای خود را به پختگی و بلوغ عقلی می دهد تا جائیکه در حساس ترین زمان  های زندگی ،این شخص خود به خوبی می تواند برای زندگی خویش تصمیم درست بگیرد.قهرمان این رمان از قشر معمولی جامعه انتخاب شده،قشری که بیش از سایر اقشار در دردهای جامعه غوطه ور می گردد.قهرمان این ماجرا هرگز سعی نکرده در طول ماجرا به گونه ایی نمایش داده شود که بیانی بر تعریف این سوال گردد:مرد برتر است یا زن؟

با تمام کاستی ها و کمبودهایی که این شخصیت به علت جامعه ی رشد نکرده در خود حس می کند و تکیه بر مرد را الزام ادامه ی زندگی خویش می داند اما در نهایت نشان می دهد که این نیاز قابل کنترل بوده و می تواند در بسیاری از مراحل زندگی با وجود فقدان هرگونه تکیه گاه و نیز همراه تمام سختی های غیرقابل انکار می توان به درستی تصمیم گرفت و زندگی کرد.شخصیتهای این رمان هیچیک پیچیدگی شخصیتی ندارند و هیچکدام فاقد ابعاد احساسی نمی باشند و در هر زمان لازم می توانند به خوبی پرده از حس خود برداشته و خواننده را با احساسات خویش درگیر نمایند.نویسنده به هیچ وجه سعی ندارد از شخصیت اول این رمان یک فرد بی نقص ارائه دهد بلکه او را در واقعیتی محض همانند تمام انسانها خاکستری جلوه داده و در حینی که خصایص مثبت را در او قلمفرسایی می نماید به همان نسبت از بیان نقاط منفی شخصیت وی نیز کوتاهی نکرده است.نگاه نویسنده به جنگ با در نظر گرفتن مشکلاتی که برای قهرمان ماجرا پدید می آید بسیار روشن و واضح است و با طرح این روایت به خوبی می توان پی به مصائب این دوران برد؛نگاه وی به مذهب نیز در طول ماجرا بسیار نرم و به دور از هرگونه تعصب خشک و دلزدگی مطرح می گردد به گونه ایی که خواننده چه مخالف و چه موافق نمی تواند بحثی روی این دیدگاه نویسنده بر زبان آورد زیرا تمام رویدادها حقیقت انکار ناپذیر در جامعه ی زمان جنگ را به تحریر آورده است.در کل هیچ کجای رمان اتفاق غیرعادی رخ نمی دهد که سبب تعجب و غیرقابل باور کردن روایت شود.حوادث این رمان همگی پذیرفتنی هستند و چه تلخ و چه شیرین بر تک تک سلولهای خواننده اثر می گذارند.در انتهای رمان جامعه ی آرمانی نویسنده که عاری از جنگ می باشد تحقق می یابد و بسیار شیرین به نقطه ی پایان می رسد و خواننده می تواند با آرامش خاطرکتاب را بسته و برای لحظاتی چشمان خود را ببندد و تمام وقایع را مرور آنی کرده و در نهایت بر قلم توانای این نویسنده درود فرستد که به هیچ وجه از صرف وقت برای مطالعه ی این رمان پشیمان نمی باشد.

مطالعه ی این رمان را به تمام رمان دوستان خوب کشورم توصیه میکنم و در پایان خسته نباشید و تشکر فراوان می گویم به قلم توانای  خانم حمزه لو.