کتابخانه

کتابخانه ی شخصی من و توضیحی بر آنچه میخوانم

کتابخانه

کتابخانه ی شخصی من و توضیحی بر آنچه میخوانم

غزال

نام کتاب : غزال

نام نویسنده : طیبه امیرجهادی

ناشر : نشر علی

نوبت چاپ شانزدهم تابستان1392


قسمتی از کتاب:

دستهای هنرمندش چنان ماهرانه روی پیانو به رقص درآمده بود که نمی توانستم ازش چشم بردارم.وقتی دست کشید همه برایش کف زدند الا من که غرق رویا بودم ؛ که با سماجت پرسید:مثل اینکه غزال خانم شما خوشتون نیومد ؛ به نظر شما چطور بود؟

برای اینکه لجش را بیاورم جواب دادم:ای بدک نبود! میشه تحمل کرد.

بابا چشم غره ای رفت و گفت:غزال!!

- خوب بده بابا ؛ عقیدمو رک و پوست کنده گفتم؟

سپهر - نه ! اتفاقا" خیلی هم خوبه ! وقتی نپسندیدین دلیلی نداره دروغ بگین...ص85


نظر من درباره ی این کتاب:

کتاب شامل679صفحه می باشد و در ابتدا جا دارد خسته نباشی محکمی به خانم امیرجهادی عزیز عرض کنم که برای تالیف چنین رمانی زمان گذاشته و وقت صرف کرده اند.

ضمن قدردانی از زحمات این نویسنده ی عزیز اما باید گفت که در این رمان کلیت جامعه کاملا" نادیده گرفته و و هیچ جایی از داستان قصد تغییر یا بهبود در روند اشکالات مستتر و عیان جامعه ندارد.دنیای آرمانی نویسنده یک دنیایی کاملا" رویایی در این رمان بوده که در زندگی و روال امروزی جامعه ی ما بسیار اندک و انگشت شمار هستند که گاه اصلا" به چشم نیامده و یا قابل به چشم آمدن نیز نمی باشند.در رمان هیچگونه پیچیدگی ماجرایی وجود ندارد و همه چیز را می توان به خوبی حدس و یا مورد پیش بینی قرار داد.نگاه داستان به عشق و روابط جنسی و خانواده نگاهی سطحی بوده و می توان به جرات گفت که این رمان تنها جنبه ایی سرگرمی برای قشر جوان دارد که می تواند ساعات بیکاری آنها را به خوبی پر کند اما در نهایت نمی توان گفت که در ماجرا اشاره ایی جدی به تناقضات موجود در خانواده و عشق داشته است! از دیدگاه نویسنده در این رمان قدرت بین زن و مرد به خوبی مشخص و معلوم نگشته که آیا مرد برتر است یا زن و یا اینکه کدام به دیگری می تواند تکیه احساسی و عاطفی داشته باشد.قهرمان داستان که شخصی به نام غزال است پیچیدگی شخصیتی نداشته و بیشتر دارای تزلزل شخصیتی می باشد و در مهمترین لحظات زندگی قادر به تصمیم گیری درست نمی باشد. در ابتدای داستان از غزال به عنوان دختری خود ساخته و آزاد و همه فن حریف نام برده می شود اما کم کم که داستان پیش می رود خواننده به خوبی در می یابد که این شخصیت تا چه حد ناپخته و متزلزل می باشد تا جائیکه با بی فکری زندگی خویش را به نابودی می کشاند و در این راه هیچ راهنمای درستی هم برای وی وجود ندارد! قهرمان داستان پیوسته دچار تردید و خطا گشته و نویسنده سعی دارد به طور ناخواسته گاها" حق را نیز به جانب وی مقدر نماید! در این رمان نویسنده هیچ نگاه و نگرش خاصی به حکومت نداشته و استفاده ی مثبت یا منفی از حضور افراد موثر در جامعه مانند پلیس ؛ قاضی و هیچ مسئول دیگری ننموده است در حالیکه از دیدگاه یک خواننده ممکن است زمانیکه زندگی غزال به مشکل و بن بست ظاهری می رسد حضور افراد موثر در جامعه الزامی باشد حال آنکه فقدان حضور این افراد در روایت کاملا" ملموس می باشد.نویسنده ی محترم با اینکه در برخی قسمتها سعی کرده مشکلات غزال را در گلایه های کوتاهی که به خدا می کند نمایش دهد اما نگاه خاص و موکدی به مذهب ننموده و این نیز یکی از کمبودهای ملموس روایت می باشد.اتفاقات غیرعادی زیادی در داستان رخ می دهد که البته نمی توان به آنها غیرعادی بلکه غیرمعمول گفت تا جائیکه نویسنده در ابتدای روایت ماجرا با خصوصیاتی که از غزال بیان میکند از او یک استوره ساخته چرا که این دختر را با داشتن انواع مهارتها مانند اسب سواری ؛ تیراندازی؛آشنا به فنون دفاع شخصی و ورزشهای رزمی ؛ بلبل زبانی ؛ بسیار درسخوان ؛ باهوش ؛ بی نهایت زیبا ؛ مورد توجه تمام پسرهای فامیل و غریب و... که اگر واقعا" بخواهیم یک ایراد در این خصوص تالیفات بیان کنیم باید بگوییم این اشخاص را تنها می توان در فیلمهای هندی مشاهده کرد نه در جامعه ی واقعگرای امروزی ایران !...در پایان ماجرا بسیار شیرین تمام میشود و تلخی گزنده ایی در روایت به چشم نمیخورد که سبب آزار برخی خوانندگان حساس گردد و تنها می توان به نکته ی مثبت انتهای ماجرا اشاره ی اکید داشت که گذشت می تواند ویرانه را آباد سازد.

فکر میکنم این کتاب و روایت آن بیشتر مورد قبول و تحسین جوانانی که در سنین18تا22هستند قرار گیرد و شخصا" فکر نمیکنم میلی به مطالعه ی مجدد این رمان داشته باشم اما زحمات نویسنده ی خوب کشورمان خانم امیرجهادی نازنین را ارج می نهم و خسته نباشید می گویم که برای تالیف این رمان حتما" زحمت فراوان کشیده اند ...امیدوارم همواره موفق و سلامت بوده و از ایشان آثار ارزشمندتری را مطالعه نمایم.