ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
نام کتاب : محکوم به نیستی
نام نویسنده : جوی فیلدینگ
مترجم : تکین حمزه لو
ناشر : انتشارات شادان
نوبت چاپ چهارم بهار1389
قسمتی از کتاب:
نانسی از او پرسید:در مورد مدل آخر چه نظری داری؟همانی که گربه داشت.
بعد بدون مکث خودش جواب داد:جورجیوس بود ؛ دخترم!
با صدایی آمیخته به غرور و فخر خندید:دخترم مانکن است.
جیل با صدای بلند گفت:اصلا" فکر نمی کردم اسلوان اینقدر بزرگ شده باشد.
نانسی به طرف او برگشت و برای اولین بار جیل را دید.
- خدای من!نمی دانستم تو هم آمدی _ معترضانه به لورا نگاه کرد _ لورا تو اصلا" به من نگفتی که با جیل می آیی.
- می خواستم غافلگیرت کنم... ...ص198
نظر من درباره ی این کتاب:
کتاب مشتمل بر339صفحه است.روایت ماجرای این رمان مربوط به زندگی مادری میشود که دختر6ساله اش توسط مردی مورد تجاوز قرار گرفته و سپس به قتل می رسد.مادر به دلیل غرایز احساسی و مادرانه اش بعد از اینکه از ناحیه ی پلیس ایالتی جهت یافتن قاتل دخترش ناامید می گردد خود اقدام به جستجو جهت یافتن قاتل میکند. در طول روایت داستان خواننده اطلاعات خوبی در زمینه ی قوانین کیفری و جزایی امریکا به دست می آورد که می توان این را یکی از محسنات کتاب دانست لیکن در کل ماجرا با اینکه می توانست بسیار پر تنش و مهیج تر نوشته شود اما از روال بسیار آرام و بی هیجان برخوردار می باشد و جز در یکی دو مورد خواننده را دچار هیجان نمی کند.نویسنده در این کتاب بیشتر از آنکه بخواهد رمانی ماجرایی و جنایی در اختیار خواننده بگذارد در نظر داشته از نظر روانشناسی و احساسی مادرانی که اینگونه داغدیده هستند را مورد بررسی قرار دهد که همین موضوع شاید در برخی لحظات باعث خستگی خواننده میگردد!