کتابخانه

کتابخانه ی شخصی من و توضیحی بر آنچه میخوانم

کتابخانه

کتابخانه ی شخصی من و توضیحی بر آنچه میخوانم

بامداد خمار

نام کتاب:بامداد خمار 

نام نویسنده:فتانه حاج سیدجوادی(پروین) 

چاپ دوازدهم-تهران1376 

ناشر:نشر البرز 

قسمتی از کتاب: 

بوی گلاب نمی داد.من با صورت بندانداخته و بزک کرده با لباس ساتن صورتی که برای خواستگاری پسر شازده دوخته بودند نشسته بودم و انگار خواب می بینم.فقط دلم می خواست رحیم که پیش از عقد توی حیاط ایستاده بود زودتر بیاید و مرا ببرد.تا از زیر این نگاههای کنجکاو؛غمگین و یا ناراضی؛از این برو بیای مصنوعی که دایه و دده خانم به راه انداخته بودند؛زودتر خلاص شوم...ص169 

نظر من درباره این کتاب: 

نویسنده برای آشکار شدن شخصیتهای رمان اولین ترفندش بیان ظاهر آنهاست و در واقع هر شخصیت را می توان بر مبنای ظاهر لباسی که بر تن داشته و حالاتی که در چهره نمایان میکند توسط نویسنده شناسایی کرد.شخصیتهای این رمان به حدکافی دراماتیزه شده اند و تضاد شخصیتها در اختلافات طبقاتی و فرهنگی آنها نمود کاملی دارد.شخصیتهای این رمان یعنی رحیم و محبوبه که هر یک با فرهنگی خاص رشد یافته اند پس از ازدواج و پایین افتادن پرده ی عاشقی در تضادی آشکار با یکدیگر به نزاع فرهنگی دچار میشوند و این موضوع در لحظه لحظه ی این رمان هویداست.تک تک کاراکترهای رمان برای خواننده ایی که اندکی نسبت به گذشته و روال زندگی در تهران قدیم آشنایی داشته باشد باور کردنی هستند و نویسنده در بیان ماجرا کاملا" توانسته با کمک شخصیتهای کلیشه ایی و ساده و تکراری اما اثری ژرف بر ذهن خواننده حک نماید.شخصیتهایی که در این رمان به خوبی پرورده شده اند محبوبه/پدرش/رحیم/مادررحیم هستند یعنی دو عاشق بی تجربه و دو انسان بالغ.هر چهار نفر این افراد شخصیتهایی جامع دارند و حتی امروز نیز در جامعه ی خود کم از این دست نمی بینیم.شخصیت محبوبه تنها شخصیت در حال تکوین رمان است!تغییرات شخصیتی او با توجه به رشد سنی اش کاملا" چشمگیر و قابل باور می باشد.انگیزه ی کافی برای محبوبه در این تغییر زمانی رخ میدهد که او در نهان معترف به اشتباه خویش در انتخاب رحیم و درک فرهنگ تربیتی وی با خویشتن میگردد.نویسنده به حد کافی فرصت لازم را جهت رشد شخصیت محبوبه داده است که این فرصت با تجربه هایی تلخ برای محبوبه(از دست دادن فرزندش/سقط جنین و نقص عضوش تا آخر عمر و...)همراه بوده است.داستان تاثیر مستقیم عاطفی را به روی خواننده هدف گرفته و در این امر بسیار موفق عمل کرده است.در سرتاسر این رمان عاطفه به قدر کافی دراماتیزه شده و در هیچ کجا نویسنده دچار احساسی آبکی در تالیفش نگشته است.