کتابخانه

کتابخانه ی شخصی من و توضیحی بر آنچه میخوانم

کتابخانه

کتابخانه ی شخصی من و توضیحی بر آنچه میخوانم

این سه زن

نام کتاب:این سه زن 

نام نویسنده:مسعود بهنود 

چاپ پانزدهم1388 

ناشر:نشر علم 

قسمتی از کتاب: 

در مراسم خداحافظی؛تاج الملوک حاضر نبود.او از روز قبل از خانه کازرونی رفته بود و فقط نگران شمس بود که می خواست همراه پدرش برود.چنین بود که اشرف و علیرضا و مادرشان خود را به تهران رساندند و بی سرو صدا چراغهای کاخشان روشن شد.فوزیه و دخترش شهناز هم روز بعد خود را به تهران رساندند.در اصفهان؛رضاشاه فرصت یافت تا با صارم الدوله هم ملاقاتی کند...ص310 

نظر من درباره ی این کتاب: 

کتاب464صفحه است ولی برای من که علاقه ی زیادی به تاریخ سرزمینم دارم آنقدر شیرین و جذاب بود که گویی تمام صفحات رو در تعدادی بسیار کمتر از اونچه که بود خوندم چرا که وقتی به پایان کتاب رسیدم حلاوت بیان استاد بهنود در شرح مالوقع سبب شده بود تعدد صفحات رو به کل از یاد ببرم.این کتاب زندگی و شرح وقایع سیاسی سه زن از زنان نامی ایران به نامهای(مریم فیروز)و(اشرف پهلوی)و(ایران تیمورتاش)است.وقایع با توجه به مستندات تاریخی کاملا" واقعی می باشد اما به دلیل تبحر نویسنده در حین مطالعه همزمان که اطلاعات تاریخی پیدا میکردم گویا یک رمان زیبا و مهیج ایرانی را هم در حال مطالعه هستم.مانند دیگر آثار استاد بهنود بی نهایت از مطالعه ی این کتاب لذت بردم. 

از سیدضیاءتابختیار

نام کتاب:از سید ضیاء تا بختیار 

نام نویسنده:مسعود بهنود 

ناشر:انتشارات جاویدان 

چاپ چهارم1369 

قسمتی از کتاب: 

فردای مرگ رزم آراء؛شاه یک امتیاز به اقلیت داد.حسین علاءرا پیش دکترمصدق فرستاد تا نظر او را درباره ی نخست وزیر آینده بپرسد.مصدق با لبخند به وزیر دربار گفت((چرا شما نه؟))و ساعتی بعد سردار فاخر حکمت مامور شد تا نظر((اعلیحضرت))را به اکثریت مجلس ابلاغ کند.اما روز پس از آن اختلاف آشکار شد.نواب صفوی اعلامیه ایی خطاب به حسین علاءنوشت که همه ی روزنامه ها آنرا چاپ کردند((هوالعزیز؛زمامداری ملت مسلمان در خور صلاحیت تو و امثال تو نیست.فورا"برکناری خود را اعلام کن.))پشت علاءلرزید.جسد خونین رزم آراء؛تازه در گور گذاشته شده بود...ص327 

نظر من درباره ی این کتاب: 

در این کتاب وقایع سیاسی و تاریخی دولتهای ایران از اسفند1299تابهمن1357به قلم استادبهنود تالیف شده.با اینکه کتاب می تواند یک منبه و مرجع کامل و صحیح تاریخی به حساب بیاید و بالغ بر960صفحه دارد اما به قدری وقایع زیبا و دلنشین و بدون حاشیه پردازی و جبهه گیری و بی طرف بیان شده که از خواندن آن واقعا لذت بردم.تمام دولتهای سرکار آمده با معایب و محاسنشان مورد تحلیل و بررسی و تعریف وقایع در این کتاب گنجانده شده است که همگی همراه با عکسهایی مستند از افراد و وقایع هر دوره می باشد.یکی از کتابهایی که همیشه به نظر من همچون یک گنیجنه ی بزرگ تاریخی برای ایران می تواند در عرصه ی نشر و چاپ بدرخشد.همچون دیگر آثار استاد گرانقدر مسعود بهنود.

امینه

نام کتاب:امینه 

نام نویسنده:مسعودبهنود 

چاپ یازدهم۱۳۸۹ 

ناشر:نشرعلی 

قسمتی از کتاب: 

اول این را روشن کنم که می خواهم برایتان قصه بگویم.یک قصه تاریخی.می توانید فرض کنید که اصلا؛ هیچ یک از شخصیتها واقعی نیستند.راستی هم آنها افسانه اند.به خصوص خود((امینه)).من در بعد از ظهر یک روز پاییزی به فکر او افتادم.یعنی خودم نیفتادم؛آن کسی من را به این فکر انداخت که حالا برای خودش کسی شده و بعید نیست به خاطر انتشار این کتاب علیه من شکایت کند.اما فکرش را کرده ام.اگر وکیل بگیرد و مرا به محکمه بکشاند مدرکی دارم که نشان میدهد خودش با همان خط خرچنگ قورباغه اش به من نوشته که هرکار خواستم با این قصه بکنم. 

نظر من نسبت به این کتاب: 

در زیبایی کلام و تاثیر نوشتاری مسعود بهنود هیچ جای شکی نیست.داستان به قدری با جذبه و کشش بیان شده که علاوه بر خواندن یک رمان به طرزی بسیار ماهرانه اطلاعات تاریخی خواننده را نیز در سطحی وسیع ارتقاء می بخشد.بیان واقعیاتی در رابطه با نادرشاه افشار و فتحعلی شاه و محمدخان قاجار و کریم خان زند و...همه و همه بسیار دلنشین و زیبا در سطر سطر این کتاب و در بطن و قالب یک رمان آنچنان زیبا مطرح شده که ساعتهای متمادی پس از اتمام این رمان من رو همچنان غرق در خویش نگه داشته بود.این کتاب یکی از زیباترین رمانهایی بود که در عمرم خوانده ام.