کتابخانه

کتابخانه ی شخصی من و توضیحی بر آنچه میخوانم

کتابخانه

کتابخانه ی شخصی من و توضیحی بر آنچه میخوانم

شوهرآهوخانم

نام کتاب:شوهرآهوخانم 

نام نویسنده:علی محمد افغانی 

ناشر:انتشارات نگاه 

چاپ یازدهم1374 

قسمتی از کتاب: 

آهو خودمانی تر بغل گوشش گفت:مگر نمیگویی سه طلاقه ات کرده است؛به یک ور زلفهای بورت که کمند عاشقان است.از کجا معلوم که سعادت تو در همین نبوده است.آدم باید برآنچه گذشته هیچ وقت افسوس نخورد.بتو قول میدهم که یک آقای کمر باریک و متشخصی گیرت بیاید که شوهر سابقت از حسادت و غصه این شهر را بگذارد و برود.در جلسه ای گفتم ترا میبرم و معرفی میکنم؛همینقدر با همه بخصوص آنها که اشاره میکنم گرم بگیر و کاری نداشته باش.برای شوهر پیدا کردن؛زن اگر حسن پری هم داشته باشد بی دست و پا باشد کلاهش پس معرکه است.اما بتو سفارش میکنم؛آنجا جای نشستن و مثل بوتیمار توی فکر رفتن نیست؛آنجا جای زدن و رقصیدن؛خواندن و شادی کردن است.هما از راه بینی اشک خود را قورت داد و گفت:خدا از خواهری کمت نکند آهو خانم!... 

نظر من نسبت به این کتاب: 

در هیچ کجای کتاب اغراق ندیدم.زندگی طبقه ی متوسط به قدری ملموس تعریف شده در این کتاب که با شخصیتهایش گویی زندگی میکردم.حضور  دو زن و نقش اصلی که در این داستان از او میخوندم دائم نشان میداد که زن هم می تواند بانی آرامش واقعی در جمع خانواده باشد هم می تواند به معنی واقعی شعله بر هستی یک خانواده انداخته بی آنکه خودش دچار نقصانی در روال زندگی روزمره اش شود و مصداق کاملی از این شعر((اصل بد نیکو نگردد چونکه بنیادش بد است)) را در نقش آهو به خوبی میشد درک کرد.نقش زن در این رمان با توجه به تعریف و اینکه دو زن(یکی آهو و دیگری همسر خباز)را به نمایش و تعریف درآورده کاملا دو روی سکه از شخصیت زنها را نمایش داده و بسیار هم ظریف و دقیق و بدون هیچگونه پرده پوشی آن را بیان کرده.کتاب شوهرآهو خانم از اون دست کتابهایی بود که در پایان برای لحظاتی از نقشی که یک زن چه در تخریب بنیاد خانواده و چه در تثبیت پایه های اون میتونه داشته باشه من رو به فکر فرو برد.