کتابخانه

کتابخانه ی شخصی من و توضیحی بر آنچه میخوانم

کتابخانه

کتابخانه ی شخصی من و توضیحی بر آنچه میخوانم

امشب...

نام کتاب : امشب...

نویسنده : سیمین شیردل

انتشارات نشر البرز

چاپ ششم تابستان1390


قسمتی از رمان:

جدایی از پویا...نه غیر ممکنه.من هنوز فرصت می خواهم،مهلتی برای تصمیم گرفتن،برای آینده،برای عسل،اما پویا صبرش لبریز شده که قرار جدایی گذاشت.اگر پدر و مادر می فهمیدند بی شک ناراحت می شدند.پدر که قلبش آسیب پذیر بود و مادر که از برخوردهای اخیر ما تبسم زیبایی روی لبانش نشسته بود.بهنام از داشتن شوهرخواهری چون پویا افتخار می کرد و حسام وکتی همیشه حساب ویژه ایی برای روابطشان با پویا باز کرده بودند...ص306


نظر من درباره ی این کتاب:

این کتاب مشتمل بر415صفحه است.

به جرات می توانم بگویم که بعد از مدتها با خواندن یک رمان تا این حد سر شوق نیامده و لذت نبرده بودم اما قلم خانم شیردل به قدری در این رمان زیبا و گیرا بود که از زمان شروع مطالعه ی این رمان تا پایان آن به هیچ وجه دلم نمی خواست کتاب را لحظه ایی زمین بگذارم.نگاه داستان به عشق و روابط خانوادگی به قدری ملموس و زیبا می باشد که همذات پنداری با شخصیت های این رمان بسیار آسان می باشد.هیچگونه حاشیه پردازی که از حد و حوصله ی خواننده بیرون باشد صورت نگرفته و در عین سادگی اما پیچیدگی های زندگی و احساسی که واقعیت انکار ناپذیر جامعه ی ایرانی ما است در این رمان بیان می گردد.قهرمان اصلی در این رمان نه تنها یک نفر بلکه دو شخصیت مرد و زن ماجرا هستند که هر یک در نهایت مهارت درون نقش خویش دراماتیزه گشته و قلم نویسنده در لحظه لحظه ی داستان کاری با خواننده می کند که نمی تواند تا پایان رای را به نفع تنها یکی از این دو شخصیت صادر کند چرا که در تعریف ماجرای این رمان از یک سویه نگری به شدت پرهیز شده و در تمام اتفاقات به هیچ وجه نمی توان جانب یک شخصیت را به تنهایی گرفته و دیگری را محق ندانست.شخصیت زن این رمان یک فارغ التحصیل رشته ی بدنسازی و کارمند یک شرکت هواپیمایی می باشد که رفتار و ابعاد شخصیتی بسیار طبیعی و قابل لمس همچون یک نمونه از افراد جامعه ی ایرانی را از خود به تعریف می گذارد؛و شخصیت مرد رمان یک افسرآگاهی می باشد که بسیار دقیق از درگیریهای کاری و چگونگی زندگی پر از تنش این افراد در جامعه ی ما پرده بر میدارد.شخصیت زن با همان خصوصیات و ویژگی های زنانه ی یک بانوی ایرانی و شخصیت مرد نیز در جایگاه شغلی و اجتماعی خود از زیر قلم تالیف نویسنده ی توانایی چون خانم شیردل به زیبایی تعریف و در زمانهایی شخصیت مستبد و در زمانهایی شخصیت عاشق و خانواده دوست وی به تحریر و تعریف درآمده است.روابط بین زن و مرد در این رمان بسیار طبیعی می باشد؛نه غرق در دنیایی رمانتیک میگردند و نه آنچنان در معضلات یک زندگی غرق می شود که برای خواننده دلزدگی ایجاد کند؛همه چیز به جا و به موقع تعریف گشته و خواننده همواره در تعقیب ماجرا هر لحظه بی تاب تر از قبل می گردد.در این رمان استقلال زن در زندگی بسیار عالی و با ترفندی زیرپوستی بیان می گردد اما از نیاز عاطفی و احساسی انکار ناپذیر زنان برای درخواست حضور فردی به عنوان پشتوانه ی قابل اعتماد  نیز چشم پوشی نشده است.شخصیت مرد دارای پیچیدگی احساسی و یا فاقد ابعاد عاطفی نمی باشد اما به قدری زیبا در طول جریان این رمان نقش خود را ایفا می کند که تا چند صفحه به پایان رمان نیز هرگز خواننده نمی تواند تصور کند در انتها باید منتظر چه واکنشی از این شخصیت باشد که این خود نشان از مهارت نویسنده دارد.شخصیتهای اصلی این رمان هرگز سیاه و یا سفید مطلق نبوده بلکه مانند تمام انسانهای واقعی از یک شخصیت خاکستری برخوردار و در هر لحظه از زندگی با توجه به موقعیت آن از خود واکنشی طبیعی بروز می دهند که این نیز یکی دیگر از دلایل جذابت رمان می باشد.نگاه نویسنده به حکومت در خصوص حضور نیروهای امنیت قابل تایید بوده و حتی در قسمتهایی از داستان مسئولیت پذیری و مشکلات موجود در زندگی این قشر را به زیبایی بیان می دارد.روند حوادث در داستان پذیرفتنی بوده و هیچ اتفاق غیرعادی که منجر به غیرواقعی جلوه دادن رمان گردد به چشم نمیخورد.پایان این رمان نیز بعد از گذراندن تمام وقایع تلخ و شیرین ماجرا،بسیار دلچسب بوده و لذتی بی پایان را برای خواننده ایجاد می کند.شخصیت زن این رمان در انتهای داستان که وقایع زیادی را پشت سر می گذارد دچار تغییر و تکوین می گردد که این رشد منطق از سوی شخصیتی که لحظه به لحظه در طول مطالعه با او همقدم گشته ایم با قضاوتی عادلانه از سوی خواننده برای وی صورت می پذیرد و بر زیبایی های رمان افزوده می گردد.

مطالعه ی این را به تمام خوانندگان رمان توصیه و پیشنهاد می کنم زیرا اطمینان دارم وقت گذاشتن برای مطالعه ی چنین رمانی بی نهایت لذت بخش و مفید می باشد.

در پایان از خانم شیردل عزیز نهایت تشکر را دارم و برایشان آرزوی سلامتی و شادکامی از درگاه ایزد یکتا می نمایم.   

دختری در مه

نام کتاب : دختری در مه

نویسنده : تکین حمزه لو

انتشارات شادان

چاپ نهم تابستان1388


قسمتی از کتاب:

با ملایمت گفتم:انقدر فکرای بد نکن.اتفاقا" مادرجان خیلی زود همه چیزو فراموش میکنه.بذار یکی دو روز دیگه خودم می رم باهاش صحبت میکنم.

وقتی از اتاق شهاب بیرون آمدم،شروین و آزاده نگران پشت در ایستاده بودند.با دیدن من هر دو پرسیدند:چی شد؟ ص224


نظر من درباره ی این کتاب:

این کتاب مشتمل بر386صفحه است.داستان کلیت جامعه را در موردی خاص به زیر سوال می برد که شاید تا کنون نویسندگان انگشت شماری بر این قضیه تکیه و گاه اشاره ایی کوچک داشته اند.کلیتی که به خاطر حفظ گاه آبرو و گاه کوتاهی امور قضایی در این خصوص به علت قوانین و تبصره های موجود نادیده و در بسیاری موارد ناعادلانه با آن برخورد شده است.نویسنده تمام توان خویش را در بهبود این ناعدلاتی به کار برده و همواره سعی کرده در ضمنی که مرهمی بر دل این دست ضربه خوردگان اجتماعی،گردد؛راهکارهایی بسیار هوشمندانه نیز با معرفی سازمان های رسیدگیبه این معضلات ارائه داده است.زمانی که دختری توسط یکی از افراد درجه یک خانواده مورد تعرض قرار می گیرد و بنا به دلایلی سکوت اختیار کرده و سالها با دردی خانمانسوز و خورد کننده دست و پنجه نرم می کند در این رمان با قلم شیوای نویسنده به راهکاری مناسب جهت رفع مشکل و هضم راحتتر درد در کنار درمان می پردازد.دنیای آرمانی نویسنده با دراماتیزه کردن به جا و به موقع شخصیتهای این رمان به خوبی تحقق می یابد.نگاه نویسنده و نحوه ی روایت داستان به عشق و روابط جنسی و خانواده در کنار سنتی بودن ،بسیار دقیق و قابل هضم بیان می گردد.در هیچ کجای روایت ماجرا سعی نشده که عشق را مقوله ایی متفاوت از خانواده به رشته ی تحریر درآورد بلکه این موضوع در کنار شخصیتهای یک خانواده و چگونگی ارتباطی صحیح میان روابط جنسی و عشق بیان می گردد.قهرمان اصلی داستان دختری تحصیل کرده در رشته ی روانشناسی است که شخصیتی بسیار قابل لمس با خصوصیات یک انسان عادی و اجتماعی که از قشر معمولی جامعه می باشد در لحظه لحظه ی ماجرا خواننده را به حال خویش رها نمی کند و همگام با خود به دنبال وقایع می کشاند.در این رمان قدرت میان زن و مرد نیز در عرصه ی خانواده در چندین بعد مورد بررسی قرار گرفته؛از زنی خودرای و تند مزاج عصبی تا شخصیت زنی صبور و دختری با آرامانهای امروزی همه و همه تک تک در طول روایت داستان با وقایعی که تعریف می گردد قابل بررسی و تحلیل هستند.هر جا که لازم است زن برتری خود را نسبت به مرد و هر زمان که لازم بوده مرد برتری خود را نسبت به زن در این رمان به نمایش گذاشته است و نمی توان برتری هیچ یک را بر دیگری مشخص نمود.شخصیت اصلی رمان هیچگونه پیچیدگی شخصیتی ندارد و از نظر احساسی به خوبی نقشش در رمان بیان می گردد؛ چه در عرصه ی اجتماعی و چه در زندگی شخصی.پیامی که از این رمان به خواننده می رسد بسیار روشن و از آن جمله رمانهایی است که نمی توان گفت که تنها برای پر کردن اوقات فراغت تالیف شده؛بلکه پیامی بسیار آموزنده چه برای مادران و چه برای دختران این جامعه را در خود به همراه دارد که هیچ خواننده ایی از مطالعه ی این رمان بی نصیب نخواهد ماند...

مطالعه ی این رمان را به تمام علاقمندان فهیم رمان پیشنهاد می کنم چون مطمئنم از گذاشتن وقت برای این رمان هرگز پشیمان نخواهند شد.

در پایان یک بار دیگر از خانم حمزه لو به جهت تالیف چنین رمان زیبا و عبرت آموزی تشکر می کنم و برای ایشان آرزوی درخشش همیشگی در عرصه ی ادبیات رمان نویسی کشور را از درگاه ایزد یکتا خواهانم.