ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
نام کتاب:بابک
نام نویسنده:جلال برگشاد
مترجم:رحیم رئیس نیا - رضا انزابی
ناشر:انتشارات نگاه
چاپ پنجم1369
قسمتی از کتاب:
بابک در حالی که با تاسف به گهواره ی خالی برادر نگاه میکرد؛مشتی برف از زمین برداشت و گلوله کرد و به سر و چشم برافروخته اش مالید و واپسین نگاهش را به اطراف خانه انداخته؛مهمیز بر اسبش زد:برویم!کلاغها بالای سر سوارانی که به طرف خانه ی امن می راندند؛خشک و خشن قارقار می کردند.بابک دیگر تحمل نتوانست و شاهین را یله کرد:بگیر این سیه جامه ها را!شاهین زنگوله اش را به صدا درآورده؛پرباز کرد و پرواز!
نظر من درباره ی این کتاب:
کتاب510صفحه دارد و تاریخ وقایع و مبارزات بابک خرمدین را هنگام حمله ی اعراب به ایران را تعریف میکند.ماجرا در قالب یک رمان حماسی تعریف شده و جاذبه و کشش فراوانی برای خواننده ایجاد میکند.مبارزاتی که سرانجام به دلیل خدعه و نیرنگ به پایانی تلخ می انجامد.بیان اتفاقات شومی که در زمان حمله ی اعراب به ایران رخ داده شده در این کتاب به زیبایی هرچه تمامتر تعریف شده به طوریکه ساعتها پس از مطالعه ی هر قسمت وادار به فکر کردن میشدم و افسوس میخوردم از بدی و تلخی وقایعی که بر ایرانیان در آن زمان گذشته است.