کتابخانه

کتابخانه ی شخصی من و توضیحی بر آنچه میخوانم

کتابخانه

کتابخانه ی شخصی من و توضیحی بر آنچه میخوانم

بابک

نام کتاب:بابک 

نام نویسنده:جلال برگشاد 

مترجم:رحیم رئیس نیا - رضا انزابی 

ناشر:انتشارات نگاه 

چاپ پنجم1369 

قسمتی از کتاب: 

بابک در حالی که با تاسف به گهواره ی خالی برادر نگاه میکرد؛مشتی برف از زمین برداشت و گلوله کرد و به سر و چشم برافروخته اش مالید و واپسین نگاهش را به اطراف خانه انداخته؛مهمیز بر اسبش زد:برویم!کلاغها بالای سر سوارانی که به طرف خانه ی امن می راندند؛خشک و خشن قارقار می کردند.بابک دیگر تحمل نتوانست و شاهین را یله کرد:بگیر این سیه جامه ها را!شاهین زنگوله اش را به صدا درآورده؛پرباز کرد و پرواز! 

نظر من درباره ی این کتاب: 

کتاب510صفحه دارد و تاریخ وقایع و مبارزات بابک خرمدین را هنگام حمله ی اعراب به ایران را تعریف میکند.ماجرا در قالب یک رمان حماسی تعریف شده و جاذبه و کشش فراوانی برای خواننده ایجاد میکند.مبارزاتی که سرانجام به دلیل خدعه و نیرنگ به پایانی تلخ می انجامد.بیان اتفاقات شومی که در زمان حمله ی اعراب به ایران رخ داده شده در این کتاب به زیبایی هرچه تمامتر تعریف شده به طوریکه ساعتها پس از مطالعه ی هر قسمت وادار به فکر کردن میشدم و افسوس میخوردم از بدی و تلخی وقایعی که بر ایرانیان در آن زمان گذشته است.

تهرانجلس

نام کتاب:تهرانجلس 

نام نویسنده:سیدابراهیم نبوی 

ناشر:انتشارات روزنه 

چاپ چهارم-تابستان۱۳۷۸ 

قسمتی از کتاب: 

امروز با سعیده رفتیم دانشکده ی آنها.میخواست نتیجه های امتحان دانشکده اش را بگیرد و به من قول داده بود که مرا هم ببرد.چند نفر از همکلاسی های دانشکده اش هم آنجا بودند.استادشان هم آقای اسعد بود آنجا بود.آنجا نمره هایش را نگاه کرد و خوب شده بود.بعد رفتیم تریا چای بخوریم که چهارنفر از دوستان تهرانی سعیده هم آنجا بودند.یکی از آنها شوهر داشت؛دختر کوچکش را هم آورده بود...ص68 

نظر من درباره ی این کتاب: 

کتاب مشتمل بر124صفحه است و یک مجموعه داستان طنز را شامل میشود.10داستان درآن وجود دارد که به نظر من داستان((خل))از همه زیباتر و گویاتر بود و میشه در قالب یک طنز اثرگذار بهش نگاه کرد.کلا"کارهای ابراهیم نبوی طنزهای تند اجتماعی هستند که با چاشنی30یا30در هم آمیخته و یک طنز قوی را تحویل خواننده میدهد.

پله پله تا ملاقات خدا

نام کتاب:پله پله تا ملاقات خدا 

نام نویسنده:دکتر عبدالحسین زرین کوب 

چاپ هجدهم1380 

ناشر:انتشارات علمی 

قسمتی از کتاب: 

وی در مجالس بزرگان آشکارا یا به کنایه زبان به طعن((خداوندگار))می گشود و از اصحاب وی بدگویی می کرد؛مولانا هم او را به کنایه یا به تصریح((دشمن))می خواند.با این حال؛مولانا به این دشمنی ها و تحریکات ناشی از حسادت علما و مفتیان اهمیت نمی داد و از اوج قله ی اخلاق انسانی که وی بدان رسیده بود دشمنیهای جاهلانه ی این قاصران مغرور و متظاهر را به چشم بی اعتنایی می دید-هرچند گه گاه نیز به اقتضای ضعف بشری در مقابل تحریکات آنها از کوره در می رفت و در حق ایشان دشنامها و ناسزاها بر زبان می راند...ص313و314 

نظر من درباره ی این کتاب: 

این کتاب درباره ی زندگی و اندیشه و سلوک مولانا جلاالدین رومی است و مشتمل بر398صفحه می باشد.در این کتاب معماهای زیادی به طور کامل برام حل شد از جمله اینکه بهاءولد و خداوندگار چه کسانی بودند؟ و یا اینکه قضیه ی هجرت یا فرار بهاءولد از ایران چرا و به چه صورت انجام گرفته؟...همچنین شمس چگونه پیدایش شد؟ و دیدار او با مولانا چگونه شکل گرفت؟ و چه چیز باعث غیبت بی بازگشت شمس شد؟ و در نهایت عاقبت شمس چگونه پایان گرفت؟ و یا مقوله ی رقص در بازار چه چیزی را در پی داشته؟...خلاصه این که در این کتاب به خیلی از مجهولات ذهنیم در رابطه با شمس و مولانا پاسخ داده شد.

تهران قدیم

نام کتاب:تهران قدیم 

نام نویسنده:م.حسن بیگی 

چاپ پنجم1382 

ناشر:انتشارات ققنوس 

قسمتی از کتاب: 

در تهران قدیم تن پوش بسیاری از مردان((جبه))بود.یعنی لباسی بلند و گشاد که تا قبل از عمومیت یافتن دین اسلام فقط در میان اعراب متداول بود.یا این همه؛گروهی از محققان به حدس و گمان نوشته اند که جبه لباسی ترکمنی است و شواهد و قراین نشان می دهد طرز برش و دوخت آن از افغانستان به خراسان آمده و چون تن پوش راحتی بوده و دوام خوبی هم داشته به تدریج مردم دیگر نقاط کشور و از جمله تهران به آن روی خوش نشان داده و مصرف کننده اش شده اند و همین امر باعث شده تا جبه به صورت لباس رسمی مردان در آید...ص140 

نظر من درباره ی این کتاب: 

کتاب مشتمل بر480صفحه است که با تحقیق نویسنده تدوین شده و برای من بی نهایت سرگرم کننده بود مباحثی چون:تهران؛چگونه تهران شد؟ و یا تهران به روایت بیگانگان/توپخانه؛مرکز تهران/شمس العماره و ماجراهایش/ارگ سلطنتی و ویژگی هایش/گوشه هایی از زندگی اجتماعی مردم/پوشاک مردم در تهران قدیم/از کجاوه و پالکی تا ماشین دودی و اتومبیل/طب و درمان در تهران قدیم/داستان روشنایی تهران/چگونگی ایجاد پستخانه و پست در تهران و...کلا 478موضوع مستتر در این کتاب به قدری کامل و کافی توضیح داده شده که این کتاب برای من مانند کتاب طهران قدیم اثر جعفرشهری یک منبع و ماءخذ تحقیقی و تاریخی به حساب می آید.

آنتوانت

نام کتاب:آنتوانت 

نام نویسنده:رومن رولان 

مترجم:ناصر ایراندوست 

ناشر:انتشارات اردیبهشت 

چاپ اول-زمستان1363 

قسمتی از کتاب: 

مرد یکمرتبه خجالت کشید و فرار کرد.آنتوانت ناچار شد مطلب را به دوستش بگوید و این کار نه از روی رضا؛بلکه به ناچار بود و نمی خواست راز رنجهای قلب پاکش را با دیگری در میان نهد.خانم ناتان او را از اینکه زودتر با خبرش نکرده بود؛سرزنش کرد.آنتوانت التماس کرد که چیزی به کسی نگوید...ص110 

نظر من درباره ی این کتاب: 

عاطفه به حد کافی در این رمان دراماتیزه شده است اما جالبی قضیه این می باشد که این عاطفه مانند دختر و پسرهای رمانهای دیگر نیست بلکه رابطه ی عاطفی شدید میان خواهر و برادری جوانی است که خواهر(آنتوانت)یعنی همان شخصیت اصلی داستان تا واپسین لحظات همچون مادری مهربان و عاشقی واقعی نگران تنها برادرش الیویه می باشد و از بهترین موقعیتهای زندگی خویش هم حاضر است به خاطر یگانه برادر جوانش چشم پوشی کند.در این رمان نویسنده مستقیما تاثیر عاطفی را مورد هدف قرار میدهد البته عاطفه ایی که میان خواهر و برادر می تواند وجود داشته باشد.تنها شخصیت در حال تکوین این رمان هم خود آنتوانت است که با توجه به ورشکستگی پدر و افتادن در ورطه ی فقر تغییر شخصیت میدهد و مانند فولادی آب دیده از پس مشکلات بر می آید و در این راه دچار سختیهای بسیار می شود که خواندن و در جریان امر قرار گرفتن هر یک برایم درسی به همراه داشت.کلا" کتاب عمیق و آرامی بود.